من قاسم نیستم !!!
نیلوفر من همونم که بغلت می کرد و آرومت می کرد .. همون که الکی الکی سر راه هم قرار گرفتیم . همون که زیر بارون باهم هم قسم شدیم ... همون که تو مشکلات همو یاری می دادیم ... همون که می گفتی قاسم بغل ... غر دارم ...
نیلو من همون اتفاقی بودم که فکرشم نمی کردیم ...
چطور دلت میاد ...
قاب شیشه ای چشمات منو با تو آشنا کرد ....
نمی ذاری به آرزومون برسیم؟؟؟
تو که جون منو و عمره منی ... کویرمو انگاری که بارون منی ....
میگه بامن میمونه ولی میره....
توام برو عزیزم ... منم یه مرد تنها ...
برو بگو که با من .... نداشتی راه فردا
نبینم غمو اشکو تو چشمات ....
ببین دوستت دارم ....
من همونی هستم که پا به پای هم رفتیم حرم که خدارو شکر کنیم که کنار همیم ...
منو بخاطر چی تنها می ذاری ؟؟؟
من همونم که می گفتی اگه نباشی میمرم... اینجا نمیمونم ...
کلی خاطره از فردا از هم گفتیم
از رابطهی پنهانی ما چه عشقی سر گرفت تو روزگارم ....
چه فازه بدیه ...
گریفتین ... close u'r eyes ... listen too music
نیلوفر دوستت دارم ...
شب سرد کناره پنجرتون .....
بد عادت کردی چشمامو ...
تو با من چه کردی ...
من همونم که برای با هم بودن دست به تغییر جهت موج ها زدیم
در آن شام مهتاب
من از تو راه برگشتی ندارم ....
ادامه بدم؟؟؟؟؟
نیلو این مسیرمون باید بشه ؟؟؟؟
.....
خوشبخت باشی .... :)