یادش بخیر یه روزی اینقدر قشنگ سر راه هم قرار گرفتیم که خودمونم باورمون نمی شد. اینقدر زیبا که خودمون خندمون می گرفت .. دو نفری که در موردش حرف می زدیم می گفتیم باید این اتفاقا میافتاد که من و تو باهم این می شدیم. از این دانشگاه اومدن .. از طرز آشنایی ... از طرز صمیمیت .. از همه چی...یادش بخیر یه روزی خدا رو اینقدر شکر می کردیم که اینقدر اتفاقی سر راه هم قرار گرفتیم . وگرنه من کجا تو کجا .... ولی چشم حسود زمونه نذاشت که شکر کردنمون ادامه داشته باشه :(

نیلوفر من همونم که بغلت می کرد و آرومت می کرد .. همون که الکی الکی سر راه هم قرار گرفتیم . همون که زیر بارون باهم هم قسم شدیم ... همون که تو مشکلات همو یاری می دادیم ... همون که می گفتی قاسم بغل ... غر دارم ...

نیلو من همون اتفاقی بودم که فکرشم نمی کردیم ...

چطور دلت میاد ...

قاب شیشه ای چشمات منو با تو آشنا کرد ....

نمی ذاری به آرزومون برسیم؟؟؟

تو که جون منو و عمره منی ... کویرمو انگاری که بارون منی  ....

میگه بامن میمونه ولی میره....

توام برو عزیزم ... منم یه مرد تنها ...

برو بگو که با من .... نداشتی راه فردا

نبینم غمو اشکو تو چشمات ....

ببین دوستت دارم ....

من همونی هستم که پا به پای هم رفتیم حرم که خدارو شکر کنیم که کنار همیم ...

منو بخاطر چی تنها می ذاری ؟؟؟

من همونم که می گفتی اگه نباشی میمرم... اینجا نمیمونم ...

کلی خاطره از فردا از هم گفتیم

از رابطهی پنهانی ما چه عشقی سر گرفت تو روزگارم ....

چه فازه بدیه ...

گریفتین ... close u'r eyes ... listen too music

نیلوفر دوستت دارم ...

شب سرد کناره پنجرتون .....

بد عادت کردی چشمامو ...

تو با من چه کردی ...

من همونم که برای با هم بودن دست به تغییر جهت موج ها زدیم

در آن شام مهتاب

من از تو راه برگشتی ندارم ....

ادامه بدم؟؟؟؟؟

نیلو این مسیرمون باید بشه ؟؟؟؟

.....

خوشبخت باشی .... :)